فکر میکردم اگه یه نظر سنجی بشه که تا حالا دورویی تو کارتون بوده .یا با کسی ریاکارانه رفتار کردین یا نه وگزینه هاش این باشه
به ندرت زیاد گاهی وقتها
حتما درصد بالایی مون با قاطعیت گزینه اول انتخاب میکنیم .خیلی خوشبینانه که حساب کنیم شاید کسانی هم باشن که گزینه سوم رو انتخاب کنن . وگزینه دوم حتما بادرصد 0 یا کمتر از 10 مواجه میشه .
...................................
تو صف نونوایی , میوه فروشی, بازار تقریبا همه جا شاید روزی نباشه که مردم چند تا فحش وبد وبیراه نثار این آاقای دکتر و وزرا و مسوولان نکنن (وهیچ ربطی هم به اینکه دولت دست کدوم جناح باشه نداره) بعد میبینیم همین آقایونی که تن باباوننه هاشون روزی چندین بار تو گور میلرزه همچین که راهی استانهای مختلف میشن بیا وببین مردم چه سر ودستی میشکونن و ساعتها تو انتظار و ... و بدترین قسمتش دوی ماراتن بعضی افراد به دنبال ماشین این حضرات ! وچه.. وچه.. وچه ...(نمی خواین بگین که این آدما رو از خارج میارن یا ترفند های تلویزیونی )
روز جشن وتولد وشادی میشه .خواننده وبازیگر از در ودیوار سیمای محترم میباره . مجریا چه مجلس گردونی میکنن و چه فیلمی که خیال میکنی طرف هفت جدش خواننده و موسیقی دان ومطرب بودن .بالاخره ما ایام سوگواری هم داریم و خب دیگه از بازیگر و خواننده که خبری نیست و زمان فراخوانی حاج آقاها میشه .و مجریای عزیز هم با چه سوزو حرارتی واشکی . دچار توهم میشم این آقای مجری امامزاده نیستن احیانا ؟
هرساله جشنواره ای داریم به نام جشنواره فیلم فجر .کلی هزینه وبه به وچه چه به این بازیگرایی که در هیچ سینمایی یافت نمیشن وهمگی احتمالا انقلابی و متعهد*!!! . زمان تقسیم جوایز میرسه .خب اقایون که مشکلی ندارن .اما وقتی نوبت به خانمها میرسه دوربین تا جایی که ممکنه از صحنه دور میشه و نوبت به نشون دادن تصاویر صندلیها .لامپهای هالوژن سالن وحتی پشه ها میرسه .
نمیدونم اسم این قبیل حرکاتمونو چی میشه گذاشت .؟ چاپلوسی, دورویی , یک بام ودو هوا شایدم جوگیر شدن . آره همین آخری خوبه .چون فکراینکه اینهمه آدم ریا کار (در سطح فردی وملی ) دور وبرت باشن آدمو میترسونه .
* مربوط می شه به سخنرانی یکی از مسوولین تو جشنواره چند سال پیش .
سلام و ممنون از اینکه دو بار پشت هم اومدی پیشم...
سهلاااممممم
چه عجب بابا!!!
فک کردم فراموشمون کردی والا!!
خلاصه مرسی که اومدی
. . . .
بازم بیااااااااااا
خیلی گلی ..
سالم با آقایی برسون
روزات برفی
سلام
چند روزی نبودید کم کم داشتم نگران میشدم
پستهای جدیدمو دیدی .نظرتو که ندیدم
اینم یه پست در مورد احمد باطبی بود البته تو این وبلاگ
www.vajehekal.blogspot.com
یه ست هم که تو همون وبلاگ سابق در مورد حسین ناهی داشتم
موفق باشی
سلام شمیم جان
یه نظر واسه این پستت نوشته بودم که وسط ارسالش یهو دیسکانکت شدم نمیدونم رسیده یا نه ؟
مطلبت عالی بود
خوشحالم از اینکه تو هم داری به بحثهای اجتماعی می پردازی خیلی عالیه امیدوارم موفق و موفقتر باشی
کاش مثالهایی که میزنی بیشتر توی اکثریت مردم باشن تا اقلیتهایی مثل بازیگران و محیطهای خاص
ما اونقدر ریا توی کارای روزانه مون داریم که فکر نکنم مثال کم بیاری ولی اون مراسم استقبال عالی بود هر چند که اونم دلایل خاص خودشو داره و مربوط میشه به بیت المالی که این آقایون با خودشون میارن تا باهاش حاتم بخشی کنن و چند نفری به خاطر این شیرینی مثله مگس گردشون حلقه بزنن
بازم میگم عالی بود
نفست گرم
سلام
غیر از این چیزی به دستم نرسید .
سلام
همه مون به نوعی اهل ریاییم.
مثلا من اگه بیرون از منزل خطایی از بچههام سر بزنه، مثل تو خونه دادوبیداد نمیکنم!
مشکل اصلی داخل خودمونه، ما درست تربیت نشدیم. و بعد فراموش کردن خداست! من فراموش میکنم خدایی که بیرون از منزل من رو میبینه، همون خداییه که توی خونه هم میبینه! من هنوز مشکل دارم که رضایت خدا مهمتر از رضایت مردمه!
نظرت خیلی برام جالب بود به خصوص اون تیکه ی استقبال از رئیس جمهور.
قسمت بعدی قصه ام رو نوشتم و خیلی دوست دارم نظرت رو بدونم
مرسی شمیم عزیز از حضورت.
نوشته هات حرفهایی که من مدتهاست می زنم که چرا همه جا انقدر دورویی و یا به قول تو جوگیری هست.به هر حال متاسفانه ما در همچین محیطی زندگی می کنیم.
تو مملکت ما مجبور میشی ریاکار باشی.قبلا مردم نمازشونو تو خونه ها میخوندن اما امروز خیلی ها اصلا نماز نمیخونن.و خیلی هم فقط واسه ریا میرن مسجد.به هر حال زندگی خرج داره و خیلی ها راحت ترین راهو استفاده از همین ریا میدونن.کاملا با متنت موافقم.
Be nazare man behesh migan rahat nabodan ba khodemoon, kheyli " na dar in mored dar moredaye die" ba khodeshon rahat nistan..Roshon nemishe began ye chizio doost daran, masalan hokomato..Mitarsan bikelasi bashe!
سلام شمیم جان
چی شده زدی تو خط سیاست؟؟ :)
این ریا رو که گفتی تو وجود همه هست..من مطمئنم..
ممنونم که بهم سر زدی..
میگم من همون موقع که تایپ کردم نفهمیدم اون کلمه اشتباه بود..بعد که یه دور میخوندم هی حس میکردم یه چی مشکل داره ولی نمیفهمیدم چیه..ممنونم از تذکرت :)
شمیم جان بدو بیا که به نوعی ازت کپی کردم
شمیم جان
قسمت بعدی قصه مون رو نوشتم. خوشحال می شم پیشم بیای
منو شرمنده کردی با محبت
که دیدار تو اسمش شد زیارت
اسمش همونه تو خونه صداش می زنن انجام وظیفه !
سلام
خوبی؟ شمیم خانم گل؟
من سحر خیز نیستم. راستش معمولا شبها نمی خوابم.
آخه دیگه هیچ دوستی ندارم. تنها دوستای من این کامپیوتر
این وبلاگ
و یه دفتر چه از خاطرات شیرین گذشته هست که به یاد آوریش هم تلخه و هم شیرین.
برای افسوس خوردن به نور خورشید نیازی نیست.
یه آپ جدید دارم.
می خواه حتما بخونیش
یه درد دله.
همیشه شاد شاد باشی خانمی
بای شمیم خانم گل....